موانع زندگی زناشویی و راه حل های قرآنی
ازدواج از نیازهای بنیادین بشر است که تکامل و رشد مادی و معنوی انسان را به همراه دارد
مقدمه
ازدواج از نیازهای بنیادین بشر است که تکامل و رشد مادی و معنوی انسان را به همراه دارد. «آرامش و نشاط» و «محبت و رحمت» انسان در سایه ازدواج به کمال خود می رسد. انسان اگر هر آنچه را می خواهد در اختیار داشته باشد اما آرامش نداشته باشد زندگی برای او رنج آور خواهد بود. زندگی قرین با آرامش اهمیت بسیاری دارد تا جایی که خدا وقتی می خواهد یکی از مهمترین نشانه های خود را بیان کند به ازدواج اشاره می کند و می فرماید: « وَ مِن ءَایتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزواجاً لِتَسکُنُوا الَیهَا و جَعَلَ بَینَکم مودهً و رحمهً اِنَّ فیِ ذَلِکَ لَاَیَتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون» و از نشانه های او اینکه از[نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.
تمایل به ازدواج نیاز فطری است
دقت در جامعه های گذشته و گوناگون حکایت از این دارد که انسان در همه عصرها به ازدواج تمایل داشته و آرامش روح و جسم خویش را در آن جستجو می نموده است و بر همین اساس آداب و رسومی متناسب با فرهنگ خود برای آن وضع کرده که نشان از تقدیس مراسم ازدواج نزد انسان های نخستین تا انسان مدرن امروز دارد.
ازدواج تا آنجا اهمیت دارد که خدا پس از خلقت حضرت آدم و حوا آن را به ازدواج هم در می آورد ودر قرآن نیز وقتی سخن از نخستین خانواده است سکونت در بهشت را برای حضرت آدم به همراه حضرت حوا فراهم می کند و می فرماید: « وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ » وگفتم: «ای آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر»
کشش بین زن و مرد ریشه الهی دارد و بر همین اساس در میان دین مبین اسلام سفارش و تاکید به ازواج و نهی از انزوا و رهبانیت شده است و از ویژگی های پیامبران محبت ورزی نسبت به همسرانشان است.
البته برای این مهم ملاک و معیار وجود دارد که با رعایت آن زندگی مشترک صفا و صمیمیت می یابد. در عصر ما مراکز مشاوره قبل از ازدواج می کوشد تا این ملاک ها را به کسانی که قصد ازدواج دارند بیاموزد. چه نیکوست که انسان عاقل از این مراکز بهره مند شود و با آگاهی کامل دست به انتخاب همسر بزند.
امکان بروز اختلاف در خانواده
در مرحله بعد که ازدواج صورت پذیرفت بدیهی است که امکان بروز اختلاف وجود دارد چون زن و مرد هر دو انسان هستند بادیدگاه ها و سلیقه های ویژه خود و هرگاه هر دو بخواهند نظرشان را اجرا کنند اصطکاک به وجود خواهد آمد.این اختلاف نظر و سلیقه بین زن و شوهر یک پدیده طبیعی است و هنر یک زوج از زمانی به نمایش در می آید که اختلاف بین آنها به وجود آید. اینجاست که باید بکوشند بدون اینکه آسیبی به پیکره خانواده وارد شود اختلاف را رفع نمایند.
اگر همسران توجه به سرمایه عظیم مودت و رحمت، که خدا بین آنان قرار داده و نخستین هدیه الهی برای یک زوج است، داشته باشند به سادگی آن را از بین نمی برد و پیوسته برای حفظ آن تلاش می کنند و تا می توانند با رفتار و گفتار صحیح این پیوند عاطفی را تقویت می کنند.
این قبیل اختلاف ها گاهی به سبب عدم شناخت صحیح از زندگی و عدم تجربه است. اگر یک زوج از مهارت های زندگی مطلع باشند به سادگی می توانند مشکلاتشان را بر طرف کنند و زندگی لذت بخشی داشته باشند اما اگر این مهارت را نداشتند از کاه، کوه می سازند و مشکلات ساده را تبدیل به بحران می کنند و از کلاف سردرگمی که خودساخته اند سرگردان وپریشان می شوند.
راه حل های قرآنی برای رفع اختلاف
در قرآن برای رفع اختلاف بین زن و شوهر راه حل هایی ارائه شده است.که به ذکربرخی از موارد آن بسنده می کنیم. ریشه اختلاف بین همسران گاهی به نوع دیدگاه و مختصات فرهنگی هر کدام از آنان بر می گردد و گاهی نیز علت آن سهل انگاری در وظایف زناشویی است. البته انتظارات بیش از حد از طرف مقابل نیز گاهی مشکل می-آفریند. در مواردی که نوع بینش و تفاوت فرهنگ موجب بروز اختلاف شده مناسب ترین راه حل این است که همسران مختصات فکری و رفتاری همدیگر را در نظر بگیرند و انتظارات خود را با آن تطبیق دهند و آنگاه که اختلاف در اثر سهل انگاری در وظایف زناشویی است بهترین گزینه پس از یک تذکر غیر مستقیم گذشت می باشد. قرآن راه حل نخستین را صلح می داند به این معنا که همسران به گونه ای رفتار کنند تابین آنان آشتی برقرار شود. قطعاً کسی که درخانواده خویش بستر سازش را فراهم می کند علاوه بر اینکه آرامش را به خانواده خود برگردانده و اثر لذت بخشش را می چشد نزد پروردگار نیز جایگاه برتری می یابد.
هنگام بروز اختلاف ، همسران در مرحله نخست می بایست بکوشند خودشان اختلاف را بر طرف کنند و با گذشت آن را حل نمایند. آیه زیر شاره به این راه حل دارد.
«و اِنِ امَراَهٌ خَافَت مِن بَعلِهَا نُشُوزاً اَو اعراضاً فلاجُنَاحَ عَلَیهِمآ اَن یُصلِحا بَینَهُما صُلحاً و الصُّلحُ خَیرٌ و اُحضِرَتِ الانفُسُ الشُحَّ و اُن تُحسِنوا و تَتَّقُوا فانَّ اللهَ کانَ بِمَا تَعلمونَ خبیرا» و اگر زنی از شوهر خویش بیم ناسازگاری یارویگردانی داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتی گرایند، که سازش بهتر است [ولی] بخل [و بی گذست بودن]، در نفوس، حضور [و غلبه]دارد؛ و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.
تاکید آیه بر روی صلح است تا جایی که سه مرتبه از آن بهره می-گیرد و نهایتاً می گوید «الصلحُ خیرٌ» یعنی صلح بهتر است.
اما اگر این کار از توان آنها خارج بود و نتوانستند بدون مداخله دیگران به سیر زندگی طبیعی ادامه دهند می بایست از مشاور کمک بگیرند. در قرآن و سخنان معصومین به نقش مشاور تاکید شده است.
در عصرکنونی مراکز مشاوره ازدواج این نقش را به عهده دارندو پسندیده است همسرانی که اختلاف در خانواده شان شدت گرفته از این مراکزه بهره بگیرند و با این اقدام عاقلانه اجازه ندهند اختلاف تبدیل به بحران شود و بنیان خانواده از بین برود.
انسان به کمک مشاور می تواند راه حل های مناسب را بیابد چون با مشورت از گنجینه عقل و دانایی دیگران بهره می گیرد. خانواده هایی که برای رفع مشکلات شان به بن بست رسیده اند و حاضر نیستند از مشاور کمک بگیرند درهای نجات را بر روری خود می بندند و باید بدانند هیچ کس از مشورت پشیمان نمی شود.
یک خانواده اگر پس از بهره گیری از مشاور نتوانست به مسیر متعادل خود برگردد، می بایست به حاکم مراجعه کند.در این مرحله حاکم تلاش می کند بدون اینکه خدشه ای به بنیان خانواده برسد مشکلات زوجین رابرطرف کند.او تشخیص میدهد کدام یک از طرفین به وظایفش پایبند نیست ؛سپس فرد خطاکار را ملزم به پذیرش تکالیفش می نماید.در اینجا حاکم بر خلاف مشاور قدرت اجرایی دارد ومی تواند با خطاکار برخورد قانونی کند.
در عصر کنونی این وظیفه به دادگاه های حل اختلاف محول شده . امااز آنجا که زمان نزول قرآن جامعه عرب نسبت به جوانع کنونی گسترش کمتری داشت و نوع اختلافات مردم به دست بزرگ قوم یا قبیله برطرف می شود، قرآن پیشنهاد می کند فردی از وابستگان زن وفرد دیگری از بستگان شوهر مشکلات خانواده را بررسی کنند و بکوشند تا زندگی زناشویی آنان به حالت تعادل برگردد.وآیه زیر اشاره به مشاور خانواده دارد.
"و اِن خِفتُم شِقاقَ بَینهما فَابعَثواحَکماً مِن اَهلِه و حَکما مِن اَهلِها اِن یُریدا اِصلحاً بُوَفق اللهُ بَینَهما اِنَّ اللهَ کانَ علیماً خبیراً." "واگر از جدایی میان آن دو [:زن وشوهر] بیم دارید پس داوری از خانواده آن [شوهر] و داروی از خانواده آن [زن] تعیین کنید. اگر سر سازگاری دارند، خدا میان آن دو سازگاری خواهد داد. آری خدا دانای آگاه است."
طلاق آخرین راه حل نه نخستین گزینه
راه حل پایانی طلاق است . زندگی که در آن آرامش نباشد با فلسفه تشکیل آن تضاد دارد و اگر تلاش همسران برای رفع بحران به نتیجه نرسید. طلاق آخرین گزینه است.
در این مورد نیز در قرآن سلسه مراتب رعایت شده است تا اگر باز هم امکان سازش بود به جدایی منجر نگردد. بسیاری از موارد طلاق بر اساس تصمیمات شتابزده می باشد به همین جهت سفارش شده که زن مطلقه تا پایان عده در منزل مشترک بین او و همسرش زندگی کند تا اگر تصمیم بر اساس احساسات صورت پذیرفته پس از کنار رفتن احساسات هیجانی و حضور عقل از تصمیم خود برگردند و سعی در رفع مشکل از طریق دیگری بنمایند.
نگاه به طلاق در جامعه های مختلف متفاوت است و دارای سابقه ای بسیار آشفته و پریشان است واقعه طلاق مانند هر پدیده اجتماعی دیگر اگر جایگاه مناسب خود را نیابد تعادل اجتماع را بر هم می-زند و بستر انحراف را فراهم می کند.
در جامعه عرب پیش از اسلام جدایی بین همسران مطرح بود ونیاز نبود اسلام آن را تاسیس کند بلکه کوشید اشتباهات آن سنت دیرینه را بکاهد و آن را اصلاح کند.
طلاق در فرهنگ اسلام به عنوان یک راه حل برای مشکلات زناشویی پذیرفته شده البته تنها راه حل و نخستین راه حل نیست بلکه گزینه آخر است و شرایط خاص خود را دارد. در روزگار ما آمار و ارقام طلاق متاسفانه حکایت از این دارد که طلاق راه حل نخستین شده و زوج ها گاهی آنچنان عجولانه آن را بر می گزینند که کسی توان مقابله با آن را ندارد.
تاسف بارتر اینکه گاهی پس از طلاق عداوت و کینه ها بر افروخته می شود و زوجین تمام تلاش خود را می کنند تا به همسر سابقشان ضربه برسانند و گاهی ابایی هم ندارند، که ضربه مالی و یا آبرویی و یا حتی جانی باشد.
نکته دیگر اینکه برخی افراد از طرف دیگر افراط می کنند و می-پندارند با لباس سفید عروسی باید بروند و با کفن سفید برگردند. بسوزند و بسازند چون در جامعه نوع نگاه به زن مطلقه و یا مردی که زن طلاق داده جالب نیست.
طلاق از دیدگاه اسلام
طلاق گرچه حلال است اما از دیدگاه الهی بسیار ناپسند است و نزد خدا هیچ چیز بدتر از خانه ای نیست که با جدایی ویران می شود. اما اگر قرار باشد زندگی پرتنش و شکننده باشد و راهی برای رفع بحران غیر از جدایی وجود نداشته باشد طلاق بهترین گزینه است. پیامبر اسلام می فرماید: «از کسانی که دعای آنان پذیرفته نمی شود مردی است که همسرش او را اذیت می کند و در توان دارد حقوق او را بپردازد و از او جدا شود ولی این کار را انجام نمی دهد. » بدیهی است چنین فردی از راهی که خدا برای او قرار داده استفاده نمی کند و خودش را محروم می نماید.
آیه زیر به راه حل سوم اشاره دارد:
"وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ."
"چون زنان را طلاق گفتید، و به پایان عدّه خویش رسیدند، پس بخوبى نگاهشان دارید یا بخوبى آزادشان کنید. و [لى] آنان را براى [آزار و] زیان رساندن [به ایشان] نگاه مدارید تا [به حقوقشان] تعدّى کنید. و هر کس چنین کند، قطعاً بر خود ستم نموده است. و آیات خدا را به ریشخند مگیرید، و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به [وسیله] آن به شما اندرز مىدهد، به یاد آورید و از خدا پروا داشته باشید، و بدانید که خدا به هر چیزى داناست."
مآخذ :
1 ـ قرآن کریم، ترجمه از استاد محمد مهدی فولادوند.
2- حرعاملی، شیخ محمدبن حسن: وسائل الشیعه، بیروت، موسسه ال البیت، 11413هـ ،ج22.
3--طباطبایی، محمدحسین:المیزان، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی .
4- عابدینی ،احمد: تفسیر قرآن، لوح فشرده صوتی.
5-هاشمی رفسنجانی، اکبر: تفسیر راهنما، چاپ اول، تهران،مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ، 1373، ج2.
پی نوشت :
- سوره روم آیه 21، ترجمه از استاد محمد مهدی¬فولادوند.
- سوره بقره آیه 35.
- سوره نساء، آیه 128.
- سوره نساء، آیه 35.
- شیخ محمدبن حسن حرعاملی: وسائل الشیعه، بیروت، موسسه ال البیت، 11413هـ ، ج 22، ص 11.
- سوره بقره ،آیه 231،ترجمه از محمد مهدی فولادوند.