منم در سفره دارم هفت سین را ، ولی تواَم شده با داغ زهرا
بود سین نخستین سیلی کین ، به روی مادرم با دست سنگی
ببین بر سفره سین دومم را ، که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی ، که مادر سوخت بین کینه توزی
ازین ماتم دل حیدر غمین است ، که سین چارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است ، سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه ، ششم سین،مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزییز ازسین آخر ، بود آن، سینه ی مجروح مادر
عید امسال ، پر از بوی گل یاس شده ست
و پر از خاطره گندم و دستاس شده ست
همه دشت، گواهاند که با بوی بهار
عطر یک خانه آتشزده، احساس شده ست
بی بی سلام، فصل عزایت شروع شده ست
چینش سفره امسال تفاوت دارد
سین هر سفره ، سلامی است که بر یاس شده ست
روضه چادر خاکی همه جا پیچیده
سیبها طعم خوش اخلاص شده ست
جان گلهای جهان ، پیشکش یاسی که
زخمی سیلی باد و ستم داس شده ست